Web Analytics Made Easy - Statcounter

خبرگزاری مهر _ گروه فرهنگ و ادب: در تاریخ تمدن اسلامی شعرا از جمله حکماً بوده‌اند و نام شاعران عمدتاً با پیشوند حکیم همراه بوده است. به همین دلیل نیز در کتب و منابعی که اختصاص به معرفی حکماً و تاریخ زندگی آنان داشته، نام شعرای بسیاری نیز درج شود. شرح حال‌های درج شده در این منابع از شعرا نیز جالب و خواندنی است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

یکی از خواندنی‌ترین آثار تاریخ حکماً کتاب «اخبار العلما باخبار الحکما» اثر جمال الدین قفطی که در آن شرح حال مختصر و جالبی درباره هومر، شاعر مشهور یونانی و سراینده ایلیاد و ادیسه وجود دارد. ابتدا با قفطی آشنا شوید:

مختصری در زندگی و آرا و افکار جمال الدین قفطی

جمال الدین ابوالحسن علی به سال ۵۶۸ هجری قمری مطابق با زمستان ۱۱۷۲ میلادی در شهر قفط (در مصر) به دنیا آمد. هنگامی که اعراب مسلمان مصر را فتح کردند و این کشور باستانی به تحت سلطه خلفا درآمد، شهر قفط موقعیت مناسب و مساعدی به دست آورد و یکی از بنیان‌های تجارت در مصر شد. بازرگانان، مهاجران و زوار حج که عازم جده و عِذاب و دیگر شهرهای عربستان می‌شدند، یا اینکه قصد سرزمین هند را داشتند و همچنین مسافرانی که از هند، عربستان و دیگر بلاد عازم مصر و مغرب و بلاد اندلس می‌شدند، همه از این شهر عبور می‌کردند. به همین دلیل این شهر به سرعت رو به آبادانی نهاد و مردمانش به ثروت رسیدند و بسیاری از دانشمندان دنیای اسلام به این شهر روی نهاده و حلقه‌های درس تشکیل دادند.

از جمله ادبایی که در حلب با قفطی روابط دوستانه پیدا کردند، «یاقوت حموی» بود. قفطی در ایام وزارت خود با یاقوت که از ایران به دلیل هجوم سیل آسای مغولان گریخته و گریزان و دربه‌در خود را به حلب رسانده بود، آشنا شد و وی را در سرای خویش پذیرفت و به او بسیار مهربانی کرد. یاقوت نیز در تالیفات خود از او با تجلیل یاد کرده است

جمال الدین که به واسطه تولد در این شهر به قفطی مشهور است، قسمتی از ایام کودکی را در همینجا گذراند و پس از آن هنوز خردسال بود که همراه پدر به قاهره مهاجرت کرد. این ایام قاهره کانون علما و گنجینه کتاب‌های پربها بود. جمال الدین در قاهره اوقات خود را یکسره وقت دانش‌اندوزی کرد و به محضر علمای بسیاری راه یافت. سپس به اسکندریه مهاجرت کرد تا بتواند در درس یکی از دانشمندان عصر به نام ابوطالب سِلَفی حاضر شود. پس از آن شوق دیدار دوباره وطن در دلش افتاد و با کوله‌باری از دانش و علم به قفط بازگشت.

با حضور دوباره در قفط به مناظره با دانشمندان پرداخت و مباحثه با برخی را نیز آغاز و از محضر برخی دیگر نیز کسب فیض کرد. در ادامه دوباره برای مدتی کوتاه به قاهره بازگشت تا اینکه پدرش یعنی قاضی اشرف، به امیری بیت المقدس رسید و همراه او رهسپار آن دیار شد و با علمای آنجا به مجالست پرداخت و از محضر آنان کسب فیض کرد. اما اوضاع دگرگون شد و با تغییر ملک، قاضی اشرف مورد غضب قرار گرفت و به ناچار شبانه به «حران» عزیمت کرد. با اینکار آرامش از قفطی سلب شد و او به ناچار به حلب رفت.

صلاح الدین ایوبی در زمان حیات خود حکومت حلب را به پسرش غازی معروف به «ملک ظاهر» واگذار کرده بود. وی پس از پدر نیز همچنان حکومت حلب را نگه داشت و اولادش نیز به وراثت جانشین وی شدند. به همین دلیل این شهر از فتنه‌هایی که میان جانشینان صلاح الدین در مصر و عراق و شام برپا شده بود، دور ماند. این امنیت و آرامش موجب شد که علما به حلب کوچ کنند و قفطی که در آرزو و جست‌وجوی چنین محیطی بود، در حلب ماند و بر علم خود افزود و سرمایه علمی تالیفات مهم و متعدد آینده خود را فراهم ساخت و با پیوستن به جمع علما و مناظره با ادبا در فنون ادب نیز ورزیده شد.

قفطی در اوایل اقامت خود در جلب از حمایت فارس الدین میمون قصری برخوردار بود و این شخص در سابق از امرای لشکر درباره ایوبیان در مصر بود و با پدر قفطی روابط دوستانه داشت. به اصرار همو، قفطی به مشاغل دیوانی نیز کشیده شد.

اما از جمله ادبایی که در حلب با قفطی روابط دوستانه پیدا کردند، «یاقوت حموی» بود. قفطی در ایام وزارت خود با یاقوت که از ایران به دلیل هجوم سیل آسای مغولان گریخته و گریزان و دربه‌در خود را به حلب رسانده بود، آشنا شد و وی را در سرای خویش پذیرفت و به او بسیار مهربانی کرد. یاقوت نیز در تالیفات خود از او با تجلیل یاد کرده است.

همانطور که اشاره شد اقامت در حلب، قفطی را بر خلاف میلش به مشاغل دیوانی کشاند. دوست خانوادگی و حامی او یعنی فارس الدین میمون والی قدس و نابلس از وی خواست تا کتابت دیوان او را برعهده گیرد. وی این پیشنهاد را علیرغم میل باطنی‌اش پذیرفت. این وضع تا درگذشت میمون ادامه داشت. از آن پس قفطی به خانه خود بازگشت و گوشه‌گیر شد و از مردم برید و همه اوقات خود را صرف مطالعه و استنساخ کرد. اما این وضع دوامی نداشت، چرا که به خواهش ملک ظاهر قفطی به ناچار عهده‌دار وزارت او شد و تا درگذشت ملک ظاهر (به سال ۶۱۳) در آن شغل ماند.

قفطی علاقه سرشاری به جمع آوری کتب داشت. گویند که کتابفروشان و ناسخان از هر جا به محضر وی می‌آمدند و کتاب عرضه می‌کردند و وی کتاب‌ها را به دو برابر بهای پیشنهاد شده و قیمت‌های مضاعف می‌خرید و هر کتابی را که به دستش می‌رسید، مطالعه می‌کرد و مطالبش را به ذهن می‌سپرد

هنگامی که عزیز فرزند ملک ظاهر به سلطنت رسید، قفطی دوباره به خانه‌اش بازگشت و بار دیگر انزوا گزید و تا سال ۶۱۶ را در انزوا به سر برد. سپس برای سومین بار و باز بدون میل باطنی‌اش متعهد امور دیوانی شد و تا سال ۶۲۸ هجری قمری در منصب وزارت ماند و در تمام این مدت با حسن تدبیر به اداره امور پرداخت. سرانجام اما از خدمت دیوانی که سد راه مطالعه و دانش اندوزی آزادانه او بود، به ستوه آمد و استعفا کرد و بار دیگر برای مطالعه بدون دردسر به خانه خویش بازگشت و امور خود را به مطالعه و تألیف گذراند، اما این نیز خیالی خوش بود.

چون ملک عزیز دوران خردسالی را پشت سر گذاشت و شخصاً عهده‌دار امور مملکت شد، به جهت اعتمادی که به دانش و بینش قفطی داشت، وی را مجدداً به وزارت دعوت کرد و زمام اختیار دولت را در کف کفایت او قرار داد. قفطی به ناگزیر وزارت ملک جوان را تعهد کرد و باز به اداره امور پرداخت تا اینکه عزیز هم درگذشت و پسرش ناصر در هفت سالگی به جای وی نشست و قفطی به ناچار وزارت سلطان خردسال را نیز تعهد کرد و تا پایان زندگی با نهایت تدبیر و وفاداری و نیکنامی و حرمت در آن منصب به سر برد تا اینکه در ۱۳ رمضان سال ۶۴۶ هجری قمری مطابق با دسامبر سال ۱۲۴۸ میلادی به رحمت حق رفت و در حلب به خاک سپرده شد.

قفطی به روایت یاقوت حموی

قفطی با هوش سرشار و حافظه قوی و اطلاعات وسیع خود یکی از تواناترین نویسندگان و بزرگترین مورخان عالم اسلام به شمار می‌رود. یاقوت شخصیت او را چنین توصیف کرده است:

«من در حلب به محضر او پیوستم و او را شخصیتی یافتم بسیار فاضل، بسیار بزرگوار، ارجمند، بخشنده، گشاده‌رو و خوش سیما. من در سرای او که محفل ارباب فضل و دانش بود، بسر می‌بردم. هرگز ندیدم کسی فنی از فنون علم، مانند نحو، لغت، فقه، حدیث، علم قرآن، علم اصول، منطق، ریاضی، نجوم، هندسه، تاریخ و جرح و تعدیل (از اصطلاحات خاص علم رجال است) از وی بخواند و او به بهترین وجه بدان قیام نکند.»

علاقه سرشار قفطی به جمع آوری کتاب / کتابخانه‌ای شاهکار داشت

قفطی علاقه سرشاری به جمع آوری کتب داشت. گویند که کتابفروشان و ناسخان از هر جا به محضر وی می‌آمدند و کتاب عرضه می‌کردند و وی کتاب‌ها را به دو برابر بهای پیشنهاد شده و قیمت‌های مضاعف می‌خرید و هر کتابی را که به دستش می‌رسید، مطالعه می‌کرد و مطالبش را به ذهن می‌سپرد. اغلب مورخان علاقه مفرط قفطی به گردآوری کتب مختلف را متذکر شده‌اند.

علاقه این مورخ بزرگ به کتاب به حدی بود که مهم‌ترین اثر خود یعنی «اخبار العلما باخبار الحکما» (که به تاریخ الحکما مشهور شده) هرجا به داشتن کتاب نایابی اشاره کرده، جمله‌ای در شکر خدا بر زبان رانده است. علاقه سرشار قفطی به کتاب موجب شد که وی در دستگاه خویش یکی از پربهاترین و غنی‌ترین کتابخانه‌های خصوصی را که دارای چندین هزار مجلد کتاب بود، فراهم آورد و چون وارثی نداشت کتابخانه خود را که قیمت و ارزش آن معادل پنجاه هزار دینار بود، پس از خود به ملک ناصر، پادشاه حلب تقدیم کرد.

آثار و تالیفات قفطی

قفطی با آنکه زندگی آرامی نداشت و مدام در دستگاه دیوانی به خدمت مشغول بود، اما هر زمانی که پیدا می‌کرد به امر تألیف مشغول می‌شد. او زمانی که در حلب و تحت حمایت فارس الدین میمون می‌زیست کتاب «اخبار العلما باخبار الحکما» را تألیف کرد که مهم‌ترین اثر اوست و بهترین مأخذ است در تاریخ حکمای یونانی زبان و بهترین سند در سنن حکمای اسلام.

متأسفانه بسیاری از آثار قفطی در دل تاریخ جا مانده و به عصر ما نرسیده است و حتی همین کتاب «تاریخ الحکما» نیز به طور کامل برجای نمانده است. از دیگر آثار او می‌توان به این کتاب‌ها اشاره کرد: «اخبار المتیمین»، «اخبار الموحدین من الشعرا»، «اخبار مصر مِن ابتدائها الی ایام صلاح الدین»، «الانیق فی اخبار ابن رشیق»، «اخبار السلجوقیه منذ ابتدائهم الی نهایة»، «تاریخ الیمن»، «الذیل علی انساب بلاذری»، «الرد علی نصاری فی مجامعهم»، «نهزة الخاطر و نزهة الناضر فی أحاسن ما نقل من ظهور الکتب»، «تاریخ المغرب و من تولاه من أتباع ابن تومرت»، «تاریخ محمود بن سبکتکین و بنیه الی حین انفصال الأمر عنهم» و...

مختصری درباره کتاب تاریخ الحکما

همانطور که اشاره شد نام کامل این کتاب «اخبار العلما باخبار الحکما» است. متن کامل آن متأسفانه در دست نمانده است و آنچه به عصر حاضر رسیده، نسخه‌ای است که بوسیله محمد بن علی بن محمد خطیبی زوزنی در سال ۶۴۷ هجری، یعنی یکسال پس از درگذشت قفطی، اختصار شده است و همین متن مختصر است که در کتب مختلف به نام‌های مختصر الزوزنی، المنتخبات و الملتقطات من کتاب تاریخ حکماً، مختصر کتاب تاریخ الحکما و الفلاسفه و… مشهور شده است.

مطالبی که در کتاب «تاریخ الحکما» قفطی آمده از این قرار است: ذکر سرگذشت حکماً، ذکر روابط آنها با معاصران خود، ذکر آثار و تالیفات حکماً، ذکر کسانی که آثار برخی از حکماً را به زبان‌های دیگر ترجمه کرده‌اند، ذکر کسانی که بر آثار حکماً شرح و تفسیر نوشته‌اند، ذکر خصوصیات اخلاقی و بیان مختصری از روش و سنن و عقاید حکماً و گاهی نیز بیان شکل و خصوصیات جسمی حکماً

در این کتاب نام و احوال و آثار ۴۱۵ نفر از حکماً که چهار فقره از آن، گروهی و متعدد است، درج شده و این احوال گاهی مفصل است و گاهی بسیار کوتاه. قفطی تاریخ خود را به نثری فصیح و مرسل و شیوا نگاشته و منابع اخبار را هرجا لازم دیده ذکر کرده و حق فضل متقدم را رعایت کرده است و هرگاه اشتباه یا تناقض در مطالب مشاهده کرده با ذکر ادله در اصلاح آن کوشیده است.

کتاب در سه قسمت تألیف شده است: در قسمت اول که ترتیب مبنی بر حرف اول نام‌هاست، شرح حال ۳۵۴ نفر از حکماً روایت شده است. در قسمت دوم که ترتیب مبنی بر کنیه حکمای اسلامی است ۴۶ نفر و در قسمت سوم که ترتیب مبنی بر کنیه ابنا است، ۱۵ نفر از حکماً معرفی شده‌اند. با آنکه در کتاب تاریخ حکماً هدف اصلی شرح احوال و ذکر آثار حکماست و طبق اصول از بحث و نظر در عقاید حکماً خودداری شده، ولی قفطی مانند برخی از مورخان اسلامی، هرجا نظر حکیمی را با مبانی دین منطبق نیافته، مثلاً اگر حکیمی قائل به وجود بعد از عدم و نشور بعد از فنا و در نتیجه معتقد به روز رستاخیز نبوده، به زندقه او اشاره کرده است و نیز مانند مورخان اسلامی نخستین طبابت را به پیامبران نسبت داده و ادریس نبی را نخستین پزشک نامیده است.

نام بسیاری از مراکز علمی و بیمارستان‌ها از جمله نام بیمارستان جندی شاپور مکرر در این کتاب آمده و پزشکانی که در این مرکز علمی تعلیم و تعلم می‌کرده‌اند به حسن شهرت و حذاقت ستوده است. افسانه‌ای نیز درباره چگونگی بنای جندی شاپور که در آن روزگار شایع بوده در این کتاب نقل شده است. حتی در برخی از موارد تاریخ نویسی را کنار گذاشته و درباره کتاب مشهور تاریخ اظهار نظر کرده و خواننده را به بهترین کتاب رهنمون شده است.

به طور کل مطالبی که در کتاب «تاریخ الحکما» قفطی آمده از این قرار است: ذکر سرگذشت حکماً، ذکر روابط آنها با معاصران خود، ذکر آثار و تالیفات حکماً، ذکر کسانی که آثار برخی از حکماً را به زبان‌های دیگر ترجمه کرده‌اند، ذکر کسانی که بر آثار حکماً شرح و تفسیر نوشته‌اند، ذکر خصوصیات اخلاقی و بیان مختصری از روش و سنن و عقاید حکماً و گاهی نیز بیان شکل و خصوصیات جسمی حکماً.

چه بسیار حکایات شنیدنی از سنن تدابیر اطبا در معالجات، اصابات منجمان در پیشگویی‌ها، کارهای مهندسان، لطایف مترجمان و شعرا، مراسم دربارها، رفتار مردم با همدیگر، مهمانی‌ها، دوستی‌ها، کینه‌توزی‌ها، شوخی‌ها، مباحثات علمی در این کتاب نقل شده که نه فقط رغبت مطالعه را بیشتر می‌کند، بلکه خواننده از سیاحت در اجتماعات گذشته و شنیدن احوال مردم نیز لذت می‌برد و از آن می‌آموزد و عبرت می‌کند. به عنوان مثال در این کتاب یک سیاهه کامل از درآمد سالانه طبیب، وضع مالی اطبای دربارها، چگونگی مسابقه پزشکی میان اطبا، چگونگی فرستادن پزشک به دهکده‌ها و زندان‌ها، طرز تشخیص بیماری و… حکایاتی شنیدنی نقل شده که خواننده را به شگفتی وا می‌دارد.

در این کتاب نیز مانند دیگر کتب تاریخ حکماً، تعداد اطبا یعنی آن دسته از حکماً که به طب بیشتر مشهور بودند، نسبت به صاحبان صنایع دیگر بیشتر است. اگر بخواهیم تقسیم بندی کنیم باید بگوییم که در این کتاب ۱۵۰ نفر از حکمای معرفی شده طبیب، کحال، داروشناس یا جراح هستند و الباقی شامل این شخصیت‌هاست: ۹۰ نفر از فلاسفه، ۷۹ نفر ریاضیدان و علمای هیأت و هندسه، ۶۷ نفر از منجمان، ۱۵ نفر ادیب، مترجم و یا شارح، چهار نفر از متکلمان، سه نفر از کیمیاگران، دو نفر خطیب و در نهایت دو نفر موسیقیدان.

در سال ۱۰۹۹ هجری مترجمی ناشناس به تشویق شاه سلیمان صفوی کتاب «تاریخ الحکما» را به فارسی ترجمه کرد و این ترجمه شرح حال ۴۱۰ نفر از حکماست. این نسخه به کوشش بهین دخت دارایی اصلاح و به سال ۱۳۴۸ منتشر شد و چاپ دوم آن به سال ۱۳۷۱ توسط انتشارات دانشگاه تهران در دسترس مخاطبان قرار گرفت. اکنون شرح حال مختصری از هومر سراینده مشهور ایلیاد و ادیسه را به نقل از این کتاب در ادامه بخوانید:

اومیرس شاعر یونانی به روایت قفطی

از شعرای یونان است و از فنون منطق، خصوص، صناعت شعر (*) را فن خویش ساخته، آن را به حد کمال رسانید. گویند شخصی موسوم به «انابوالماجن» نزد او آمده التماس نمود که مرا هجوی بگوی، تا به آن مفاخرت نمایم، چون اهلیت مدح چون تویی ندارم. «اومیرس» گفت: هرگز این کار را نکنم. آن شخص گفت: خواهم رفت و روئسای یونان را خبر خواهم داد که تو نتوانستی مرا هجو گفت. پس اومیرس علی البدیهه در جواب گفت: حکایتی به ما رسیده که در جزیره قبرس سگی خواست که با شیر مقاتله نماید و شیر را از برابری او عار آمد. به مقاتلت او راضی نشد. پس گفت او را سگ که اینک می‌روم و سباع را خبر می‌دهم به ضعف و عجز تو. شیر بخندید و گفت: سرزنش سباع مرا به نکول از مبارزت تو، نزد من خوش‌تر است از آنکه شارب خویش را به خون چون تویی آلوده گردانم.

پی‌نوشت

* ارسطو منطقیاتش را در ۶ رساله جمع کرد و نام آن را «ارگانون» گذاشت. در قرن سوم پس از میلاد، فرفوریوس، فیلسوف نوافلاطونی بر ۶ رساله ارسطو مقدمه معروفی نوشت که در تمدن اسلامی و نزد حکمای مسلمان به «ایساغوجی» یا «المدخل» معروف شد. اما شارحان و مفسران دو رساله «ریطوریقا» و «پوئتیک» یا بوطیقا (فن شعر) را نیز به ارگانون اضافه کردند. نزد حکمای مسلمان برهان، جدل، سفسطه، خطابه و شعر، ذیل نامی به نام «صنایع خمسه» مشهور شد. نمی‌توان درباره درست یا غلط بودن این کار یعنی اضافه کردن ریطوریقا و بوطیقا به منطقیات ارسطو که توسط شارحان و حکمای مسلمان صورت گرفت، اظهار نظر کرد، اما این کار باعث شد که فن شعر و نقد شعر و به طور کل کار شاعران در زمره منطق قرار گیرد.

***

برای مطالعه دیگر قسمت‌های پرونده جان‌های آشنا روی این نشانی کلیک کنید.

کد خبر 5723973 محمد آسیابانی

منبع: مهر

کلیدواژه: این نشانی معرفی کتاب تاریخ اسلام کتاب و کتابخوانی معرفی کتاب تازه های نشر بنیاد سعدی موسسه خانه کتاب و ادبیات ایران کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان نمایشگاه کتاب هند شورای عالی انقلاب فرهنگی سامانه خرید از کتابفروشی ادبیات جهان انقلاب اسلامی ایران دفاع مقدس جنگ تحمیلی نقد کتاب دفاع مقدس ذکر کسانی کتاب تاریخ جمال الدین ملک ظاهر شرح حال کتاب ها

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.mehrnews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «مهر» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۲۴۸۵۵۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

مجتهدی فلسفه غرب را در بستر تاریخ غربی و ایران آموزش می‌داد

خبرگزاری مهر-گروه دین و اندیشه-سارا فرجی: مرحوم استاد کریم مجتهدی در دوره‌ای که ایران درگیر تغییر و تحولات سیاسی مستبدانه رضاخان بود در شهر تبریز در خانواده‌ای به دنیا آمد که شخصیت بزرگی همانند آیت الله میرزا جواد آقا مجتهد تبریزی داشت. وی در ۱۸ سالگی برای ادامه تحصیل به فرانسه رفت و در دانشگاه «سوربن» پاریس که مهمترین دانشگاه فرانسه است، به تحصیل فلسفه پرداخته است. در آن زمان تنها ایرانی بوده است که از عهده امتحان عمومی ورودی «پروپتودیک» برآمده است و در سال‌های بعد به جای چهار «سرتیفیکا» لازم برای اخذ درجه کارشناسی، هفت «سرتیفیکا» گرفته است. استاد راهنمای دکترای او پروفسور «گوندیاک» بوده است. رساله او جنبه فلسفه تطبیقی داشته و با فلسفه‌های شرق مربوط بوده است.

از این لحاظ بعد از مشورت با پروفسور «هانری کربن» فیلسوف و شرق‌شناسی فقید، دو رساله از «افضل‌الدین کاشانی» را به زبان فرانسه ترجمه کرده و در یک شرح تفصیلی در ضمن به مقایسه افکار نوافلاطونیان متاخر با سنت‌های اسلامی پرداخته است. برخی از متفکران افلاطونی دوره متاخر از لحاظ فرهنگی واقعاً مرز مشترک میان فلسفه‌های شرق و غرب محسوب می‌شوند.وی در سال ۱۳۴۳ موفق به اخذ درجه دکترای خود شده و همان سال به ایران بازگشت. از آثار دکتر کریم مجتهدی می‌توان به فلسفه نقادی کانت؛ انتشارات امیرکبیر، فلسفه در قرون وسطی؛ انتشارات امیرکبیر، فلسفه تاریخ؛ انتشارات سروش، دکارت و فلسفه او؛ انتشارات امیرکبیر، پدیدارشناسی روح بر حسب نظر هگل؛ انتشارات علمی و فرهنگی دونس اسکوتوس و کانت به روایت هیدگر؛ انتشارات سروش، سیدجمال‌الدین اسدآبادی و تفکر جدید؛ انتشارات تاریخ ایران، فلسفه و تجدد؛ انتشارات امیرکبیر اشاره کرد.

چندی پیش همزمان با روز معلم، مراسمی با عنوان «یک عمر معلم» ویژه بزرگداشت فیلسوف معاصر و غرب‌شناس کریم مجتهدی در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برگزار شد.

در این مراسم تعدادی از اعضای پژوهشگاه علوم انسانی و اهالی فلسفه درباره یکی از آثار مجتهدی سخنرانی کردند. آنچه در ادامه می‌خوانید گزیده ای از یادداشت‌ها و سخنرانی این پژوهشگران درباره آثار مکتوب مرحوم کریم مجتهدی است.

عبدالمجید مبلغی / کتاب «فلسفه و تجدد»

آثار مرحوم مجتهدی یک ویژگی برجسته دارد و آن هم رخدادنگاری برای اندیشه است. او ذهن تبارشناسانه داشت و سرآمد رخدادنگاران در حوزه اندیشه است. او نه تنها رخدادنگاری اندیشه انجام می‌داد بلکه اندیشه‌نگاری رخداد هم می‌کرد. وی در مواجهه و مراجعه با مناسبت‌های بیرونی جان‌مایه های نامتناجس موقعیت‌ها را لحاظ می‌کرد. کتاب «فلسفه و تجدد» وی دقیقاً این ویژگی را دارد. ما در این کتاب شاهد ضرباهنگ گسترش آگاهی در جوانب مختلف قرن ۱۸ هستیم. قرنی که زادگاه اتفاقات بسیار مهمی است و مجتهدی می‌کوشد نشان دهد که این قرن را چگونه باید فهمید.

مجتهدی در کتاب «فلسفه و تجدد» سرشت انباشت‌گرا را به خوبی نشان می‌دهد. در دوره‌ای که تجددگرایان پرشور و منورالفکران فرانسوی برآن بودند که خود را فیلسوف بدانند مجتهدی نسبت به این جریان انتقاد دارد و تلاش می‌کند نشان دهد که چرا این افراد و جریان فلسفه نیستند. مجتهدی علم‌زده و حاصل اندیشه تحصل‌گرا بود. مجتهدی در این کتاب از اصطلاح سو استفاده از فلسفه برای این افراد و جریان استفاده می‌کند و می‌گوید این افراد چنین کاری با فلسفه می‌کنند و درست در همین جاست که مجتهدی فراتر از رخداد اندیشه نگار، اندیشه نگاری رخداد می‌کند.

حجت الاسلام رضا غلامی / کتاب «فلسفه و فرهنگ»

مرحوم مجتهدی را اغلب افراد به عنوان استاد، نقاد و محقق فلسفه مدرن و غربی می‌شناسند اما ایشان فلسفه اسلامی هم خیلی خوب می‌شناختند و مطالعات و پژوهش‌های خوبی در حوزه فلسفه اشراق، صدرایی و تاریخ یونان باستان انجام داده بودند و درک خوبی از فلسفه اسلامی داشتند.

در کتاب «فلسفه و فرهنگ» ایشان که در سال ۱۳۸۹ منتشر شده مقالات و سخنرانی‌های ایشان در دو حوزه فلسفه و فرهنگ آمده که بسیار سودمند است. مجتهدی فیلسوفان را از دوجهان متفاوت (غرب و اسلام) دعوت کرده و این جهان‌ها را باهم مقایسه کرده و به نوعی بیان کرده که ریشه هردو فلسفه از یونان باستان گرفته شده و عاملیت اندیشه ورزی در هردو جهان (اسلام و غرب) انسان است و ذات انسان هم که یکی است.

ایشان نگاه والا و ابداعات خوبی نسبت به فلسفه اسلامی داشت به خصوص در حوزه فلسفه «اشراق» و موضوع «نور». مجتهدی سخنان شوق انگیزی درباره سهروردی داشت و همین بدیع نگری و نوع نگاه نسبت به فلسفه صدرایی هم وجود داشت و در چندین جا عظمت نظرات ملاصدرا را هم متذکر می‌شوند.

بنده ادامه مسیر مجتهدی را به نفع هردو فلسفه (غرب و اسلامی) می‌دانم و به عقیده من تلقی فعلی از مدرنیسم که در تعارض با سنت است یک رویکرد کاریکاتوری و بیهوده است. این درحالیست که اگزیستانس هایدگری هم نتوانسته ذات گرایی انسان را نفی کند

به عقیده من این جنس مقایسه‌های نظریات فلسفی بیش از همه راه رشد فلسفه اسلامی و امکان نوآوری در این فلسفه را فراهم می‌کند و اگر این مطالعات تطبیقی تداوم پیدا کند پنجره‌های جدیدی در فلسفه اسلامی باز می‌شود.

فلسفه اسلامی در جهان خودش از رشد لازم بازمانده و حتی افرادی مثل علامه طباطبایی هم اگر نوآوری در فلسفه اسلامی داشتند به خاطر مواجهه‌شان با فلسفه غربی است.

هادی وکیلی / کتاب «داستایوفسکی، آثار و افکار»

مرحوم مجتهدی داستایوفسکی را داستایوفسکی هم می‌نامند چون به عقیده وی این نویسنده الهام‌بخش ادبیات مدرن قرن بیستم است. ظاهراً اولین مواجهه مرحوم مجتهدی با داستایوفسکی به سال ۱۳۲۴ و مجله «سخن» برمی‌گردد. تا قبل از این ادبیات فرانسه و انگلیسی خیلی مد بوده اما از اوایل جنگ جهانی دوم ادبیات روس هم رایج می‌شود و در نهایت مرحوم مجتهدی در سال ۱۳۸۶ تصمیم به نگارش کتابی درباره داستایوفسکی می‌گیرد.

علاقه مجتهدی به داستایوفسکی سه دلیل دارد: توجه خودآگاهانه مجتهدی به ارتباط تفکر ادبی و فلسفی، توجه ناخودآگاهانه ناشی از علاقه استادانش به داستایوفسکی در دانشگاه سوربن و عِرق شرقی بودگی مجتهدی.

از نظر مجتهدی صاحب یک تفکر را نمی‌توان یک فیلسوف دانست چون فیلسوف واقعی باید دانشگاهی باشد اما داستایوفسکی برای او استثناست و ظاهراً مشکلی ندارد فیلسوف بنامدش. مجتهدی، داستایوفسکی را فیلسوف فاجعه و پیروزی نامیده است.

مجتهدی در بخش پایانی کتاب «داستایوفسکی، آثار و افکار» مطالبی درباره شخصیت داستایوفسکی گفته که به نظرم می‌توان به جای همه ضمایری که برای داستایوفسکی استفاده کرده نام خودش را گذاشت.

محمدعلی فتح‌اللهی / کتاب «مغولان و سرنوشت فرهنگی ایران»

«مطالعات میان‌رشته‌ای» گم‌شده علوم انسانی امروز در جامعه به ویژه در دانشگاه‌ها است. مرحوم مجتهدی فیلسوف بود اما وارد حوزه‌های دیگر هم می‌شد. کتاب «مغولان و سرنوشت فرهنگی ایران» کتاب خیلی مهمی است چون مجتهدی در آن مثل یک مورخ وارد مباحث تاریخی شده با اینکه خودش را مورخ نمی‌داند به بیان دیگر مجتهدی در این کتاب با تأمل فلسفی به موضوع تاریخ پرداخته است.

مجتهدی در این کتاب، تاریخ را بیان گذشته و فلسفه را طراحی آینده دانسته و به نوعی خواسته میان این دو ارتباط بنیادین برقرار کند. علاوه بر این، نویسنده در بخشی از کتاب به مساله «هویت» پرداخته و بیان کرده که موضوع «هویت» یک ماهیت میان‌رشته‌ای دارد و موضوع هویت ایرانی یک موضوع بسیار جدی است. وی در این کتاب هویت را همان اراده دانسته و تعبیر جالبی که درباره مغولان دارند اینکه با مغول زدایی نمی‌توان عظمت به دست آورد بلکه باید از تأثیرات آن آگاه شد و از آنها استفاده کرد. به عقیده مرحوم مجتهدی هویت ایرانی در استمرار تاریخ خودساخته است.

این نوع نگاه میان رشته‌ای مجتهدی فلسفه و تاریخ را به هم نزدیک می‌کند. با خواندن این کتاب به اهمیت جایگاه عالم خیال در زندگی سیاسی و اجتماعی پی می‌بریم، موضوعی که باید به آن پرداخته شود. افرادی چون دکتر داوری نیز به این موضوع پرداختند.

مصطفی شهرآئینی / کتاب «دکارت و فلسفه او»

رساله دکتری مرحوم مجتهدی ترجمه‌ای از بابا افضل کاشانی است و بابا افضل کاشانی در جایی گفته که ما از فلسفه بیداری مردم دانشجو را می‌خواهیم و به عقیده من مرحوم مجتهدی تجسم همین جمله است.

مرحوم مجتهدی میان معلمی و دانشجوی دیالکتیک فعال قائل بود و همیشه اصرار داشت تا خودش را یک معلم ساده معرفی کند. همچنین همیشه به پیوند میان فلسفه و تاریخ بسیار تاکید داشتند.

ایشان فلسفه غرب و دکارت را در بستر تاریخ غربی و ایران کانونی آموزش می‌داد و آثاری از دکارت را آموزش می‌دادند که معمولاً خیلی آنها را جدی نمی‌گیریم. علاوه بر این توجه دکتر مجتهدی به مساله «زبان» بسیار مهم و آموزنده است. چون به عقیده ایشان آشکارترین نماد فرهنگ، زبان است و به همین دلیل هم به زبان فارسی هم اندازه فلسفه اهتمام داشتند و وقتی می‌گفتند فرهنگ ما بیمار است منظورشان زبان فارسی بود.

عبدالرحمن حسنی‌فر / کتاب «فلسفه تاریخ»

این کتاب از جمله آثار دکتر مجتهدی در حوزه فلسفه به طور عام و فرهنگ پروری به طور خاص بود؛ بنابراین توجه و پرداختن به این اثر از موضوع تا عنوان می‌تواند از منظر پذیرش مورد در توجه قرار گیرد؛ از این کتاب می‌توان برای حل معضلات امروز بهره برد؛ دکتر مجتهدی در کتاب خود معطوف به تعریفی که از فلسفه تاریخ دارد مطالب مربوط به آن را مطرح می‌کند، در این کتاب به فرهنگ سنتی چین و هندوستان و بعد فرهنگ باستانی یونان و رم و سپس سنت‌های اسلام و مسیحیت و یهود می‌پردازد.

ایشان در کتاب دو معنا برای فلسفه تاریخ قائل هستند؛ یکی معنای عام فلسفه تاریخ که عمومی است و دیگری معنای خاص آنکه از قرن ۱۷ درباره تاریخ مکتوب شکل گرفته و تا قرن ۱۹ هم ادامه پیدا کرده است.

از نظر مجتهدی اصطلاح فلسفه تاریخ جدید است و در مورد دوره باستان باید مسائل فلسفه تاریخ را به دقت مورد توجه قرار داد، به عقیده ایشان فلسفه تاریخ، پرسش در مورد مسائل تاریخ است که مهمترین ویژگی آن پیچیدگی است، چراکه فرهنگ‌ها در طول تاریخ در حال صیرورت هستند و قرار گرفتن فلسفه قبل از تاریخ صرفاً در راستای دور نگه داشتن ذهن از سطحی‌اندیشی بوده است، فلسفه تاریخ نظرگاه فرهنگی را در اختیار انسان قرار می‌دهد و از نظر مجتهدی مقوم فلسفه تاریخ، تاریخ فرهنگ و اعتقادات اقوام در طول تاریخ است.

طاهره کمالی زاده / کتاب «سهروردی و افکار او»

مرحوم مجتهدی استاد و متخصص فلسفه غرب بود اما ارتباط خوبی با سهروردی و آثار او داشت. موضوع رساله دکترایشان در سوربن هم درباره بابا افضل کاشانی است ک این رساله هیچ وقت چاپ نشد اما مقالات مختلفی از آن منتشر شد و از جمله «هانری کربن» در یکی از آثار خود به این مقاله مجتهدی ارجاع داده است.

رویکردی که ایشان به سهروردی دارند بسیار متفاوت است و در کتاب «سهروردی و افکار او» سیر سلوک سهروردی را از سهرورد تا حلب روایت می‌کند و او را یک فیلسوف سالک می‌داند نه یک فیلسوف متفکر. علاوه بر اینکه مسیر انتقال جربان معنوی به سهروردی را هم بیان و تفکرات سهروردی را ریشه‌یابی می‌کند.

مجتهدی در این کتاب از چهار منظر فکری (حکمت ایرانیان باستان، حکمت الهی یونان، حکمت مشا و قرآن مجید) به سهروردی می‌پردازد و در این بین جنبه حکمت ایرانیان باستان را مورد توجه قرار می‌دهد، ضمن اینکه مسیریابی تاریخی دکتر مجتهدی در این اثر را نمی‌شود انکار کرد و گفت تصادفی بوده است، از سوی دیگر مجتهدی در این کتاب از مستشرقانی که سهروردی را به جهان غرب معرفی کردند را نام برده است.

کد خبر 6096729 سارا فرجی

دیگر خبرها

  • خسروپناه: دستاوردهای دانش‌آموزان سمپادی تمدن نوین اسلامی را محقق کرده است
  • روایتی متفاوت از مصطفی رحماندوست درباره ننه سرما + فیلم
  • مجتهدی فلسفه غرب را در بستر تاریخ غربی و ایران آموزش می‌داد
  • یک جنگ سرد جدید؟ جنگ جهانی سوم؟ / چگونه می توانیم در این «عصر سردرگمی» حرکت کنیم؟
  • تعلیم و تربیت احیاکننده تمدن عظیم اسلامی است
  • شانزدهمین جلسه کافه انجمن برگزار شد
  • جذاب‌ترین موستانگ‌های شلبی تاریخ، از 1967 تا 2022 (+عکس)
  • امام صادق (ع) بنیانگذار تمدن نوین بشری
  • برگزاری وبینار بین‌المللی «شیخ بهایی؛ معمار تمدن‌ساز»
  • پیروان امام صادق(ع) در مسیر تمدن‌سازی